هیچوقت، هرگز اگرچه برای مخاطب کودک نوشته شده و داستان ساده ای به نظر میرسد، اما حاوی بنمایههای روانشناختی و فلسفی است؛ ازاین رو، علیرغم اینکه در ظاهر گفت وگویی در داستان برقرار نمی شود، اما زمینۀ پرسشگری، تخیل فیلسوفانه و نگاه ارزششناسانه[i] در باب لذات زندگی را فراهم میکند. جو امپسن با طرح یک چالش روانی در قالب یک جملۀ تکراری، در زمینه ای از تصاویر رنگی و درخشان ما را با یکی از وجوه شخصیت و نقاط تاریک روانمان مواجه میکند. این روایت و تصویرگری به ظاهر متضاد به کودک کمک می کند ازطریق تخیل کاوشگرانه و هدفمند با قهرمانِ داستان همزادپنداری کند و در وقت مقتضی آن را به تجربه های شخصی خود تعمیم داده و از رشد روانی و شناختی بهره مند شود. نگارنده در این مقاله با تأکید بر روانشناسی تحلیلی و برنامۀ فلسفه برای کودکان بنمایه های روانشناختی و فیلسوفانۀ داستان و چگونگی مواجهه با این تجربه را توضیح داده و تفسیر میکند.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1397/11/23 | پذیرش: 1397/11/23 | انتشار: 1397/11/23