چکیده: (2131 مشاهده)
برخی آثار را میتوان در بعضی موارد قبل از خواندن با مطالعه در نقد آن شناخت و گاهی هم با نخواندن کتاب شاید چیزی را از دست ندهیم. البته اگر نقد مغرضانه و یکسویه نباشد. حتی بهراحتی میتوان گفت نقد برخی آثار زیباتر از خود آثارند. گرچه برخی معتقدند که هر کتابی ارزش یکبار خواندن را دارد، اما بهشدت توصیه میکنم کتاب من گرسنهام، من تشنه را حتماً دوبار بخوانید.
این کتاب را میتوان از ابعاد مختلف نقد کرد. از بُعد ساختاری، کتاب بیشتر دارای عنصر کشمکش و از زاویۀ دید سومشخص محدود به ذهن زن هست که شخصیتسازی در آن زیاد چشمگیر نیست، چراکه منظور نویسنده پرداختن به مقولۀ کلی گرسنگی است. در بُعد روانشناختی شاید بتوان بهطور کلی تأثیر فقر را بر روح و روان انسانها بررسی کرد و در شکل گستردهتر از بُعد جامعهشناختی اثر فقر در جامعه منجر به تشکیل گروههای وندال و عقدهای میشود که بهخاطر سرکوبشدن برخی از نیازهای کودکی، جامعه را به ابتذال و سقوط میکشاند. اما بازی با انواع تقابلها در این داستان، آن را به یک اثر چندبُعدی تبدیل کردهاست و بهنوعی ذهن خواننده را به چالشهای گوناگون میکشد.
نوع مطالعه:
كاربردي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1396/8/10 | پذیرش: 1396/8/10 | انتشار: 1396/8/10